بدون شک میتوان گفت که روباتهای دارای عقل و احساس جزء
لاینفکی از زندگی آینده بشریت هستند. اخیراً سازمان پروژههای تحقیقاتی
پیشرفته دفاعی آمریکا که بهاختصار دارپا (Darpa) نامیده میشود، موفق شده
تا رباتهای بسیار پیشرفتهای را تولید کند و این امر باعث شده تا سؤالات
زیادی در سرتاسر دنیا حول محور رباتها مطرح شود. البته این نکته را باید
در نظر داشت که هنوز تا ایجاد رباتهای انساننما فاصله زیادی داریم اما
باید با این واقعیت روبرو شد که در هیچ برهه از زمان تا این اندازه با این
سؤال بزرگ فاصله نداشتیم که آیا واقعاً آماده پذیرفتن رباتها در زندگی
روزمره هستیم؟
همین هفته پیش بود که نسخت وزیر ژاپن
آقای شینزو آبه از برنامههای جاهطلبانه این کشور تحت عنوان انقلاب
روباتیک پرده برداشت، وی مدعی است که این طرح، ژاپن را در دهههای آتی
کاملاً دگرگون خواهد کرد. جالب اینجاست که در سال ۲۰۲۰ اولین المپیک
رباتها نیز قرار است برگزار شود و این امر بیانگر تأثیر حضور رباتها در
زندگی انسانها میباشد.
از طرف دیگر همانطور که گفته شد عرصه
صنعت رباتیک، اخیراً شاهد حضور رباتهای بسیار پیشرفتهای بوده است، برای
مثال اخیراً رباتی در پاریس طراحی شده که میتواند جراحات فیزیکی وارد شده
به خود را درمان کند. روبات فوق بهراحتی قادر است نحوه ترمیم پای شکسته
خود را فراگیرد و پس از مداوا، مجدد به راه خود ادامه دهد.
با این حساب بهراحتی میتوان حدس زد که
در آینده شاهد روباتهای صنعتی بیشتری خواهیم بود که جایگزین کارگران فعلی
در قسمتهای مختلف صنعت خواهند شد، درنتیجه انسانها قادر خواهند بود تا
بهجای پرداختن به کارهای پیشپاافتاده، تحقیقات بیشتری را انجام دهند و
پیشرفت بیشتری داشته باشند.
اما هرچه شاهد پیشرفت بیشتر روباتها
هستیم، با نگرانیهای بیشتری نیز روبرو خواهیم شد. برای مثال نمیتوان از
این واقعیت چشم پوشید که اگر روباتها جایگزین کارگرها در کارخانهها شوند
چه اتفاقی برای کارگران خواهد افتاد؟ در این میان یک سؤال مهم دیگر نیز
پیش میآید: تا چه اندازه باید به رباتها آزادی عمل داد؟
اوایل تابستان امسال بود که سازمان ملل
جلسه غیررسمی را حول محور تصمیمگیری برای میزان آزادی عمل رباتهای کشنده
در میدان جنگ، برگزار کرد. بیشترین بحث این جلسه مربوط به قدرت تصمیمگیری
رباتها برای انجام تصمیمات مرگبار بود.
البته این مباحث و سؤالات تازه نیست و
درگذشته نیز مطرحشده است اما همانطور که ذکر شد، پیشرفتهای فنّاوری در
ساخت رباتها باعث شده تا نگرانیهای بیشتری از این قبیل مطرح شود. اگر
خاطر شما باشد در اوایل دهه ۷۰ شمسی نیز با ظهور ایده خودروهای بدون راننده
نگرانیهایی در این خصوص مطرحشده بود که حضور این خودروها چه تأثیری بر
اقتصاد خواهد داشت و از طرف دیگر تا چه اندازه جان انسانها در مقابل این
خودروها تأمین خواهد بود؟
در سال ۷۲ شمسی مارسیا لاوی در خصوص خودروهای هوشمند مقاله جالبی منتشر کرد
قسمتی
از مقاله وی که به کنترل هوشمند ترافیک (IVHS) مربوط است به این شرح
میباشد: باید کامپیوترها در تمامی قسمتهای رانندگی به کار گرفته شوند،
چراغهای راهنمایی باید مکانیزه شده و حتی رانندگی نیز باید به رباتها
سپرده شود.
نقشه مسیر راه نیز بر روی داشبورد نمایش
دادهشده و مسیر مورد نظیر توسط کامپیوتر به راننده اعلام شود. با این حساب
سرنشین در طول مدت رانندگی میتواند بهراحتی از تماشای مناظر اطراف لذت
برده و یا اینکه چرت بزند و خستگی در کند. استفاده از رباتها کمک میکند
تا خودروها سپر به سپر در خیابان با سرعت مشخص شده حرکت کنند.
اما اینطور که پیداست سیستم کنترل ترافیک
هوشمند تا رسیدن به این هدف راه درازی را در پیش دارد. از طرف دیگر برای
کاهش میزان صدمات وارد شده به سرنشینان در تصادفات نیز نمیتوان تضمینی
ارائه داد. پرت شدن حواس راننده را نیز در حین رانندگی توسط علائم و
پیغامهای کامپیوتری، نمیتوان نادیده گرفت. تصور کنید یکی از کامپیوترهای
سیستم کنترل هوشمند ترافیک در حین کار هنگ کند، در این صورت حتی نمیتوان
بزرگی ابعاد فاجعه پیش آمده را تصور کرد!
در مجموع نمیتوان پیشرفتهای پیش رو را
تنها به خاطر ترس از خطرات احتمالی متوقف کرد و از طرف دیگر با ایده کنترل
هوشمند ترافیک که در ۲۰ سال گذشته به تمسخر گرفته میشد، امروز دیگر فاصله
چندانی نداریم.
در پایان مجدد این سؤال مطرح میشود که آیا واقعاً حاضر هستیم ترسها را کنار گذاشته و آماده پذیرفتن رباتها در زندگی روزمره باشیم؟